نظريه اريك فروم[1]

يكي ديگر از نظريات روان‌شناسانه درباره علل پيدايش دين و گرايش به آن، نظريه «اريك فروم» است. وي در عين حال كه فرضيه فرويد را ناقص و مردود مي‌داند، نوعي تحليل روان‌شناسانه درباره منشأ دين را پاسخ‌گو مي‌انگارد. به باور وي دو عامل سبب گرايش به دين است. يكي دست‌يابي به نگرش مشترك است و ديگري يافتن كانون سرسپردگي.
پيش از پرداختن به شرح و بررسي ديدگاه وي، نخست نگاهي كوتاه به آراء و انديشه‌هاي او درباره دين، اقسام و آثار آن خواهيم داشت.
وي اديان را به دو دسته تقسيم مي‌كند و در ضمن آن، علت گرايش به هر دو را امري مشترك ميان آن‌ها مي‌داند و تأثير يك دسته از اديان را در تأمين نيازهايي كه به‌خاطر برآورده ساختن آن‌ها به دين تحقق يافته است، بيشتر مي‌داند و بنابراين نيازمندي انسان به آن‌ها را عميق‌تر مي‌انگارد، اگرچه كاستي‌هاي متعددي را نيز براي آن‌ها يادآوري مي‌كند.

ادامه مطلب...

گمانه‌هاي مشترك فرويد و فروم

اريك فروم اشكالاتي را كه فرويد بر دين و گرايش به آن مطرح كرده است را مي‌پذيرد و در واقع ديدگاه مشتركي را ارايه مي‌كند. مهم‌ترين اشكالات دين و گرايش به آن از نظر فرويد و فروم از اين قرار است:
1ـ دين لوازم و پيامدهاي نامطلوبي دارد. مانند پيدايش حكومت‌هاي ستمگر كه به نام دين به هرگونه ستمي بر مردم دست زده‌اند.
2ـ پيدايش طبقه‌اي به نام عالمان ديني كه از سويي برتري فرهنگي بر مردم پيدا مي‌كنند و به‌خاطر همين برتري بر آن‌ها حكومت مي‌كنند و از ديگر سو، چون به كارهاي توليدي يا مانند آن كه درآمد اقتصادي داشته باشد نمي‌پردازند، مردم بايد زندگي آنان را تأمين كنند؛ از اين‌رو، بار مالي خاصي بر مردم تحمل مي‌كنند.
3ـ دين يكي از مهم‌ترين عوامل جنگ‌ها و خونريزي‌هاي گسترده‌اي است كه تاريخ بشر به خود ديده است.
4ـ هر ديني داراري يك منبع پرسش‌ناپذير[1] و موثّق دارد كه تعاليم و رهنمودهاي آن را بايد بي‌چون و چرا پذيرفت. پرسش‌ناپذير بودن اين منبع ديني و پذيرش بي‌چون و چراي آن سبب مي‌شود انسان به پذيرش سخنان بي‌دليل عادت كند و در نتيجه، هر سخن بي‌دليلي را بپذيرد.
پذيرش سخنان بي‌دليل، سبب تنزل فكر و فرهنگ انسان و سقوط او از جايگاه ويژه خود است، بنابراين امري ناپسند و بسيار زيان آور است. هرچه كه به اين امر نادرست بيانجامد، بدين جهت كه مقدمه سقوط و تنزل است، خود نيز نادرست و غير قابل پذيرش است.

ادامه مطلب...

آثار وضعي در قرآن

اشاره‌اي كوتاه به چند نصّ ديني از قرآن كريم، ما را به ديدگاه اسلام در مورد آثار و پيامدهاي اعمال نزديك مي‌سازد:
أـ «و و من یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره»؛ (زلزال،8) هر كسي كه ذره‌اي كار نيك انجام دهد، آن را مي‌بيند و آن‌كه ذره‌اي كار بد انجام دهد آن را مي‌بيند.
آن‌چه كه به نام كيفر و پاداش در جهان ديگر (برزخ و قيامت) به انسان داده مي‌شود، همان اعمالي است كه در دنيا انجام داده است، نه آن‌كه به‌خاطر آن اعمال، امور قراردادي و اعتباري، پاداش و كيفر او باشد. اعمال انسان از ميان رفتني نيست و در صحيفه نفس او ثابت و ماندني است و آن‌گاه كه حجاب از آن برداشته شود، همه وعده‌ها و عيدهاي ديني را در آن صادق مي‌يابد.
ب‌ـ «إنّ الّذين يأكلون أموال اليَتامي إنّما يَأكُلونَ في بُطونهم ناراً»؛ (نساء،10)  آنان‌كه مال يتيم را (به ناحق) مي‌خورند، در واقع آتش جهنم مي‌خورند و معده خود را از آتش پر مي‌كنند.

ادامه مطلب...

عوامل گرايش به دين از ديدگاه اريك فروم

به نظر «اريك فروم»، انسان دو نياز مهم دارد كه جز از طريق دين برآورده نمي‌شود. اين دو نياز عبارت است از:
1‌ـ محوري‌ترين امر مربوط به بينش و جهان‌بيني.
2‌ـ آن‌چه كه به گرايش و كشش‌هاي دروني مربوط است.
به تعبير ديگر، هم نيازهاي عقلي انسان سبب مي‌شود كه انسان به دين بگرود و هم نيازهاي دروني و روحي و عاطفي وي.
با چشم‌پوشي از نكات ويژة اين ديدگاه،مي‌توان آن را به برخي از ديدگاه‌هاي جامعه‌شناسانه كه پيشتر از آن گفتگو به عمل آمد، همانند دانست.

ادامه مطلب...