(4) شهادت، اوج همه‌ی فضیلت‌ها

 حسینی شاهرودی، نگاهی دیگر به اهداف نهضت کربلا

?  نگاهی دیگر به اهداف نهضت کربلا

? گفتارهای دهه اول محرم 1399 ـ (1442 قمری)

? مسجد 14 معصوم ـ ابرسج شاهرود

 

? جلسه چهارم: شهادت، اوج همه‌ی فضیلت‌ها

? شب نهم محرم 1442 ـ 1399/6/7

گفته شد:

بدترین ویژگی انسان که شرک محض است، خودخواهی، خودشیفتگی و خود را بهتر از دیگران دانستن است؛ حتی اگر در ظاهر هم این‌گونه باشد. اگر کسی درباره خود تصور کند از دیگران برتر است، از مصادیق قطعی شرک است. گفتیم انبیا و اولیا آمدند این صفت را از بین ببرند و می‌برند؛ یا به اختیار یا به اضطرار. راه آن تعقل، عبادت و فداکاری است.

 

گفتیم فداکاری یعنی دیگران را بر خویش مقدم دانستن. در شرایط عادی که تقدم ضروری و لازم است، کار خود را به دیگران واگذار نکردن و بار خود را به گردن دیگران نینداختن، بلکه بار دیگران را به دوش کشیدن. این حداقل فداکاری است.

این‌که به دیگری بگوییم، شما که می‌روید، یک لیوان آب هم برای من بیاورید، این خلاف فداکاری و نشان منیّت است. باید بگوییم: من که می‌روم آب بخورم، برای شما هم بیاورم؟

مرتبه دوم این است که انسان از مال خود بگذرد؛ نه‌فقط مالِ مردم و مالِ مشکوک نخورد. مالِ مشکوک و مشتبه مانند وزنه سنگینی است که به پای کبوتری می‌بندند. انسانی که به خدای متعال ایمان دارد، انبیا و اولیا را قبول دارد و فی الجمله هم از آن‌ها پیروی می‌کند، اما در عین حال که مال حرام نمی‌خورد، مال مشتبه و مشکوک می‌خورد، هرچه بال بزند، وزنه خیلی سنگین است و به این آسانی نمی‌تواند از دنیا و حب نفس و خودخواهی نجات پیدا کند. بنابراین چون با میل و انتخاب خود نمی‌تواند نجات پیدا کند، در عالم بعد از دنیا خدای متعال باید نجاتش دهد. همیشه این‌گونه است که کاری که انسان با اختیار خود انجام می‌دهد راحت‌تر است و کاری که با اضطرار است، سخت‌تر است.

تفاوت حرکت و سلوک اختیاری و اضطراری در راحتی و سختی آن‌هاست و الا خیال همه راحت باشد که اگر در دنیا با میل و رغبت، منیّت، حب نفس و حب دنیا را کنار نگذاشتیم، در عالم دیگر آن را از دل ما بیرون می‌کنند، ولی دمار از روزگار ما در می‌آید. سختی فشار قبر، عذاب قبر، احوالات آخرت و قیامت برای این است که به میل و اختیار خود نرفتیم و ما را می‌برند.

بنابراین دومین مرتبه فداکاری، خرج کردن مال است. کسی که به این نیت که حب دنیا را از دل خود بیرون کند، مال خود را خرج کند، مال او کم نمی‌شود؛ چه رسد به این‌که خارج کردن حب دنیا برای خدا هم باشد که قطعاً مال او کم که نمی‌شود، بلکه زیاد هم می‌شود که این جزء بحث ما نیست.

جهاد با مال که در تعابیر آیات قرآن مکرر آمده است، راه نجات از جهنم است. آتش جهنم چیست؟ اصل و اساس آن نفس و شیطان است. نفس، جان و هویت انسان، شیطان حقیقی است؛ دنبال شیطان‌های بیرون از خود نباشیم که آن‌ها را زود پیدا می‌کنیم و یک نفر آن را به ما معرفی می‌کند. مانند این‌که حضرت امام راحل اعلی الله مقامه الشریف فرمود آمریکا شیطان بزرگ است.

اما شیطان نفس را باور نمی‌کنیم. نفس چیزی بیرون از ما و هویت ما نیست؛ همینی است که می‌بینیم. تا زمانی که غیرِ او، جلوه و بنده او نیست، همین شیطان است.

سومین مرتبه‌ی فداکاری، فداکاری با جان است. کسی که فداکاری می‌کند، دارای فضیلت کنترل نفس و کمالِ زدودن خودشیفتگی است؛ چه خدا را قبول داشته باشد و چه قبول نداشته باشد. بسیاری از کمالات را غیر مؤمن و غیر مسلمان نیز دارند. چرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از حاتم طایی تعریف می‌کند با این‌که او از سران مشرکین است؟ برخی از فضایل نفسانی و اخلاقی اختصاصی به مسلمان و غیرمسلمان ندارد. فداکاری از فضایلی است که هرکدام از مؤمن و کافر آن را داشته باشند، فضیلت است؛ چه با مال باشد، چه با جان. بنابراین اگر کسی که مسلمان و مؤمن نیست، اما برای مملکت خود که مورد هجوم دشمن قرار گرفته از جان خود می‌گذرد، انسان بزرگی است و این کسی است که از حب نفس نجات یافته است و خیلی از دیگران جلوتر است.

حال اگر کسی وطن خود و ایمان، اسلام، اعتقاد و قربِ خود به خدا را بیشتر از جانش می‌خواهد، البته مرتبه بالاتری است. فداکاری با جان ام الفضائل و ابوالفضائل است. همه فضیلت‌ها در فداکاری با جان نهفته است که ما در اسلام اسم آن را «شهادت» می‌گذاریم.

بالاتر از هر خوبی، خوبی دیگری هست تا می‌رسد به شهادت که بالاتر از آن چیزی نیست.

توضیح: شهادت برای نجات دادن آدمی از محدودیت‌های جهان طبیعت و نفس و علایق نفسانی در مرتبه و مقام سوم است. اول مقام نبوت است، دوم مقام صداقت، سوم مقام شهادت و چهارم مقام عمل صالح است؛ چه در دنیا و چه در آخرت. اما در عین حال که شهادت در مرتبه سوم قرار دارد و شهید بعد از صدیقین و انبیا قرار دارد و اکثریت انبیا پس از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قرار دارند، اما شهادت یک راه بسیار کوتاه و میانبر است.

این‌که انسان چند ساعت و چند روز با خود فکر می‌کند و می‌گوید برویم در راه خدا و امر ولی خود و دفاع از مملکت خود بجنگیم، و می‌رود و به شهادت هم می‌رسد، مدت کوتاه است ولی اثر آن بسیار زیاد است.

البته کسانی که تا این‌جا آمدند یعنی می‌رود که از مملکت و دین و اعتقادات خود دفاع کند، ولی به شهادت نرسیدند، این هم شهید است، لکن از شهدایی است که وقتی مقام شهادت و فداکاری تام و تام را به‌دست آورد، باید مراقب باشد از دست ندهد، چون زود از دست می‌رود. کم نبودند که خوب بودند و مؤمن و فداکار بودند و از جان خود گذشتند، اما شهید نشدند، ولی بعد نتوانستند آن ویژگی‌ها را حفظ کنند.

یک شاهد از نهضت کربلا بیان می‌کنم. اصحاب امام حسین علیه الصلات و السلام در فداکاری سنگ تمام گذاشتند. تعداد قابل توجهی از اصحاب امام حسین علیه الصلات و السلام به‌ترتیب حرفشان این است. وقتی امام حسین علیه الصلات و السلام فرمود که این‌ها با من کار دارند و من بیعت خود را از شما برداشتم و شما به دنبال کار خود بروید، گفتند کجا برویم؟ ما اگر هزار بار در رکاب تو کشته شویم، سوزانده شویم، خاکستر ما بر باد رود و دوباره زنده شویم، بازهم تو را تنها نمی‌گذاریم. این اوج فداکاری است.

اوج فداکاری برای دو گروه دو گونه است. افراد معمولی که با فکر و ذکر و عمل صالح خود را به درجه‌ای رسانده‌اند که حاضرند از جان خود بگذرند. دسته دیگر جزء اولیا هستند. این‌ها از همان آغاز کودکی این‌گونه بودند. اولیاء بالاصاله و بالتبع همین‌گونه هستند.

حضرت ابوالفضل علیه الصلات و السلام حقیقتاً پدر و مادر فضیلت است، یعنی حقیقت فضیلت است. حقیقت فضیلت اول در وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت معصومِ منصوص اوست، یعنی دوازده امام و حضرت فاطمه زهرا صلوات الله و سلامه علیها. حقیقت فضیلت در این چهارده نفر است. انبیا و اولیا جلوه‌ای از این فضیلت را دارند. اما حضرت ابوالفضل علیه الصلات و السلام چطور؟ چند نفر در بین یاران امام حسین علیه الصلات و السلام هستند یعنی حضرت علی اصغر، حضرت رقیه و حضرت ابوالفضل علیهم الصلات و السلام که حقیقت فضیلت هستند. اگرچه فضیلت آن‌ها بالتبع است، یعنی نور ماه است که از خورشید می‌گیرد، اما نور ماهی است که کامل از خورشید گرفته است. انبیا چنین نوری ندارند.

خلاصه بحث این شد: بزرگ‌ترین چاله‌ای که انسان دارد که نجات پیدا کردن از آن به آسانی بلکه به سختی هم امکان‌پذیر نیست، عبارت از خودخواهی و خودبرتربینی. راه نجات آن هم تعقل و عبادت و در بین اعمال، فداکاری است.

 

 صوت (دریافت)