فصل سوم، بخش اول: شباهتها - 3ـ 1ـ 1ـ سري بودن برخي از معارف
صفحه2 از46
3ـ 1ـ 1ـ سري بودن برخي از معارف
هر دو در عين حال كه آشكار ساختن برخي از علوم و معارف را ناپسند و تا اندازهاي ناشدني ميدانند،(ر.ك. همين نوشتار، 406)، به خاطر دستيابي به جايگاه ويژهاي در فهم و معرفت، ناخواسته به بيان برخي از آن پرداختهاند و البته آن را نتيجة حالات روحي خويش دانستهاند.
سيد از سويي، افشاي معارف الهي براي نااهلان را نادرست ميداند و در عين حال دريغ داشتن آن را از افراد شايسته نيز ناپسند ميشمارد و از سويي ديگر دچار تغنّي ميشود و به ذكر اسرار ميپردازد و آن را پيآمد حالات خويش ميشمارد كه از آن گريزي نيست. افلوطين نيز بسياري از معارف را بيانناپذير ميداند و به خاطر داشتن حالاتي كه در آن خلع بدن ميشود و از خود خارج ميشود و به بيخودي ميرسد، به بيان برخي از آنچه نبايد گفت، ميپردازد. (ر.ك. همين نوشتار،1ـ1ـ1).