فصل سوم، بخش اول: شباهت‌ها - 3ـ 1ـ 12ـ احاطه تقدير

3ـ 1ـ 12ـ احاطه تقدير

آن‌چه افلوطين پيرامون اين مسأله مي‌گويد با آن‌چه كه سيد پيرامون جعل ماهيّات و نيز مشيّت الهي گفته است، شباهت دارد. افلوطين موجودات مختار جهان هستي را به بازيگران صحنه هستي تشبيه مي‌كند كه جز آن‌چه نويسنده نوشته است، نمي‌گويند و نمي‌كنند؛ زيرا اگر بازيگران بر خلاف آن‌چه كه نوشته شده است انجام دهند يا آن‌چه را كه نوشته ناشده است بگويند، اين نشانِ نقص نويسنده است و حال آن‌كه چنين گماني دربارة برنامة جهان، خردناپذير است. بازيگران در عين حال كه آن‌چه را نوشته شده است اظهار مي‌كنند، ولي با اختيار و ارادة خويش آن را انجام مي‌دهند. موجودات مختار جهان نيز همين‌گونه‌اند. نقش‌ها كاملاً تقسيم‌شده است و بر اساس طرح پيشين تقسيم شده است و موجودات بر اساس آن با اختيار و اراده عمل مي‌كنند نه كمتر و نه بيشتر. (رك. 18،2،3).

سيد نيز در بحث ماهيّات و تفاوت‌هاي آن‌ها به همين نكته اشاره كرده است. وي نيز آن‌چه را انجام مي‌شود و حتّي به نوعي به اراده و اختيار موجودات ارتباط دارد، مربوط به تفاوت ماهيّات موجودات ـ كه صورت‌هاي علمي حق تعالي‌يند ـ مي‌داند. در واقع هر كس با توجه به ماهيّت خويش، در صحنة نمايش عالم، نقش و رفتار ويژه‌‌اي دارد كه در عين حال كه براي او اختياري است، با ماهيّت و ذات او كه در واقع نوشته‌هاي پيشين يا صور علمي حق تعالي است، مطابقت دارد. نه موجودي بر خلاف ماهيّت خود كاري انجام مي‌دهد و نه بر خلاف اختيار خود به كاري تن در مي‌دهد. (ماهيّات و تفاوت آن‌ها، همين نوشتار، 2ـ3ـ13؛ 1ـ2ـ 11ـ2؛ 1ـ2ـ11ـ1)

به تعبير افلوطين، ذاتِ زندة يگانه‌اي مي‌بينيم كه اجزاء متعدّد دارد و هر يك از آن‌ها مطابق طبيعت خود عمل مي‌كند. (1،3،3). موجودات مظاهر وجود يگانه‌اي هستند (ر.ك. تفسير المحيط، ج 1، 7ـ336). كه ذاتاً در وجود علمي خود متفاوت و مختلفند و وجود عيني آن‌ها نيز، با وجود علمي‌شان برابر است. (ر.ك. اسرار الشريعه، 17). از اين گذشته، وي در تبيين مراتب سه‌گانه توحيد، نكاتي را بيان مي‌دارد كه دقيق‌تر از آن‌چه كه گفته شد، به موضوع مورد بحث دلالت دارد. وي در توحيد فعلي مي‌گويد: توحيد فعلي آن است كه موحّد در عالم هستي يك فعل و يك فاعل مشاهده كند نه فاعل‌هاي متعدّد و نه افعال متعدّد. (ر.ك. اسرار الشريعه، 79).