فصل سوم، بخش اول: شباهت‌ها - 3ـ 1ـ 34ـ اهميّت نقش تزكيه نفس در شناسايي واقعيّت

3ـ 1ـ 34ـ اهميّت نقش تزكيه نفس در شناسايي واقعيّت

از نظر افلوطين، چنان‌كه گذشت، زندگي در جهان طبيعت زندگي ناب و خالص نيست، به همين خاطر است كه پايان‌پذير است. زندگي خالص، زندگي آسماني است كه همراه با آرامش كامل و پايان‌ناپذير است. (ر.ك. افلوطين عندالرب، 194، 13). از آن‌جا كه زندگي آسماني در حوزة ادراك حسي قرار ندارد و نيز زندگي آسماني ماندني است و حواس، از ميان رفتني است؛ بنابراين، راه دست‌يابي به اين زندگي بي‌پايان، امري فراتر از حواس است و چون اگر نفس محدود به حواس و متعلّقات آن باشد، از فهم و دست‌يابي حقايق آسماني بي‌بهره است، بنابراين تزكيه نفس و كاستن از تعلّقات اين جهاني آن، امري لازم است، بلكه تنها راه است. كسي كه در تزكيه نفس داراي قدمي راسخ باشد و توانسته باشد آن را از بدن و حواس و وسوسه‌هاي آن پالوده سازد، مي‌تواند در ذات خويش انديشه روا دارد و به عالم عقلي قدم گذارد و زيبايي و دلربايي آن را مشاهده كند. (افلوطين عند العرب، 56).

آن‌چه را كه سيد در بحث تقوي، مراتب علم و كشف و مانند آن گفته است، با دقت و عمق بيشتر به همين مسأله ارتباط دارد. مراتب هستي بيشتر و گسترده‌تر از آن است كه با حس يا نفسِ آلوده به تعلّقات حسي و مادي قابل شناسايي يا دست‌يابي باشد چنان‌كه در همين نوشتار در جاي خود مطرح شد. (ر.ك. همين نوشتار، 1ـ3ـ 9ـ 3؛ 1ـ3ـ 9ـ 9).