فصل سوم، بخش اول: شباهت‌ها - 3ـ 1ـ 37ـ سعادت

3ـ 1ـ 39ـ تشبّه به خدا

از نظر افلوطين، راه گريز از جهان، تشبّه به خداست و تشبّه به خدا، زندگي همراه با عدالت و فضيلت است. (1،2،1). عدل از نظر وي جامع فضيلت‌هاي سه‌گانه، عفت، شجاعت و حكمت است. آن‌كه به اين سه فضيلت دست يافته باشد، به عدالت دست يافته است و آن‌كه زندگي همراه با عدالت داشته باشد، به خدا شباهت يافته است؛ زيرا كه خدا جامع همه كمالات است و ظهور و پيدايش آن كمالات در جهان طبيعت به شكل و قالب عدالت است. (ر.ك. همين نوشتار، 2ـ 3ـ20).

نظر سيد نيز همين است، ولي دقيق‌تر از آن. به نظر وي شبيه‌ترين موجود يا تجلّي به حق تعالي، اسم اعظم است. اسم اعظم سبب تعادل در مظاهر اسماء و تجلّيات اسمائي است، به‌گونه‌اي كه هر اسمي به مقتضاي ذاتي خود دست يابد. تشبّه به اسم اعظم و بر عهده گرفتن نقش ايجاد تعادل در جهان طبيعت در واقع تشبّه به خداست. اگر انسان همان‌گونه كه اسم اعظم سبب تعادل اسماء و مظاهر آن‌هاست، سبب تعادل قوا و خواسته‌هاي آن‌ها شود، در طبيعت نقش اسم اعظم را خواهد داشت كه شبيه‌ترين و نزديكترين اسم به حق تعالي است. اگر كسي در حوزة قدرت و اختيار خود، او را اسوه و الگو قرار دهد، او نزديكترين و شبيه‌ترين فرد به وليّ كامل است و از اين طريق شبيه‌ترين فرد به حق تعالي است. (ر.ك. جامع الاسرار، 1130). (ر.ك. همين نوشتار، 1ـ1ـ6؛ 1ـ3ـ9ـ4)

نكته‌اي كه از لوازم ديدگاه افلوطين دربارة اَحد است و در مسأله تشبّه به خدا، وي بدان توجه دارد، اين است كه اگرچه داشتن فضيلت‌ها سبب تشبّه است، ولي بدين‌گونه نيست كه اين فضيلت‌ها، عين و همتاي كمالات حق تعالي باشد. در واقع اين فضيلت «شبيه» كمالات الهي است. همانندي فضيلت‌هاي آدمي با كمالات خدا، چون همانندي محسوس به معقول است. «خانه محسوس، عين خانة معقول نيست ولي به آن شبيه شده است.» و به تعبيري كه با ديدگاه سيد مناسب باشد، كمالات آدمي، جلوه‌اي از كمالات اسمائي حق تعالي و صورت‌هاي نازل شده آن است. به حكم و إن من شئ إلاّ عندنا خزائنه و ما ننزّله إلاّ بقَدَر معلوم، (حجر،21). آن‌چه در عالم طبيعت، بلكه هر يك از عوالم هستي، وجود يا ظهور دارد، مرتبه نازل شده‌اي از آن چيزي است كه در خزائن الهي وجود دارد. پس تشبّه از هر دو ديدگاه به معني عينيّت و همانندي نيست. (ر.ك. همين نوشتار،2ـ3ـ20).