فصل سوم، بخش دوم: تفاوت‌ها - 3ـ 2ـ 10ـ ابزار شناخت

3ـ 2ـ 10ـ ابزار شناخت

تفاوت ديگر ميان آن دو، مسأله ابزار شناخت است. آن دو در اين‌كه ابزار شناخت، منحصر به حواس بيروني نيست، هم‌نظرند، ولي در اين‌كه آيا ابزاري بيشتر و فراتر از عقل وجود دارد، همانند نيستند. دست‌كم مي‌توان گفت كه افلوطين همه جوانب عقل و قلب و شهود را بيان نكرده است و يا اصلاً بحث قابل توجهي در اين‌باره ندارد. اگرچه مي‌توان از مكاشفاتي كه براي وي رخ داده است و نيز از آن‌چه وي درباره سلوك گفته است، (ر.ك. 7،9،6). به نياز انسان به چيزي وراي عقل پي برد، ولي دربارة وحي، چنين سخني از او وجود ندارد.

سيد از اين جهت نقطه مقابل او قرار دارد. او نه فقط حدود كارآيي عقل، ضرورت قلب و شهود و معيار درستي آن را بيان كرده است، (و در متن همين نوشتار تحت عناوين ابزار شناخت، حواس و قلب، مراتب قلب، مراتب حجاب قلب، اقسام نور، راه تحصيل توحيد و مانند آن آمده است.). بلكه به مسأله وحي به عنوان نياز ضروري انسان در جهت دست‌يابي به كمالات ويژه خود به‌طور ويژه توجه دارد. (و در جاي خود تحت عناوين نياز به پيامبران، عقل و شرع، اركان دعوت انبياء، رابطه عبادت با كمال، اقسام سلوك و مانند آن مورد بحث قرار گرفت.). از آن‌جا كه وحي براي هدايت انسان است و با تشبيه ارتباط دارد و خدا از نظر افلوطين، در كمال تنزيه است، نپرداختن وي به وحي، دور از انتظار نيست. ـ  چنان‌كه در تفكّر يوناني اصلاً سخني از وحي نيست ـ  گويي اَحد از ديدگاه وي بر طبق قاعدة «العالي لاينظر إلي السافل» از فرط تنزيه، پرواي هدايت بشر و افعال اختياري‌اش را ندارد. (ر.ك. فيض و فاعليّت وجود، 297).

ارتباط وحي با تشبيه بدين خاطر است كه تا تعيّن و توصيف نباشد، لحاظ غير ممكن نيست. اگر خدا تنها عالي باشد، توجه وي به داني (خلق) ممكن نخواهد بود. توجه به داني در صورتي ممكن است كه او داني هم باشد و بتوان دربارة او دانٍ في علوّه گفت.