فصل سوم، بخش دوم: تفاوتها - 3ـ 2ـ 17ـ نوع حشر انسان
3ـ 2ـ 17ـ نوع حشر انسان
ظاهر سخن افلوطين كه هرگونه ”يادآوري“ را از نفس در عالم عقل در سير صعودي سلب ميكند، حكايت از حشر عقلي نفس است كه بدين جهت هيچگونه توجهي به آنچه كه در عالم طبيعت داشته است ندارد (ر.ك. اثولوجيا، 44). و اين با لذت بردن از معارف و اعمالي كه در دنيا كسب كرده است سازگار نيست.
به تعبير برخي، شايد افلوطين گمان برده است كه نفوس آدمي تنها داراي حشر عقلي است، چنانكه حكماي مشّاء و اشراق بر همين گمانند (ر.ك. مقدمه اثولوجيا، سي). و از ديدگاه سيد، حشر انسان منحصر در حشر عقلي نيست، زيرا وي به جنّت اعمال تصريح دارد و انسان را برخوردار از معارف و اعمال دنيوي خويش ميداند.(همين نوشتار، 329).
از اين گذشته، از آنجا كه قواي باطني نفس مجرّد و فناناپذير است و محشور ميگردد، پس حشر به مرتبة عقلي منحصر نميشود، مگر آنكه گفته شود اين قوا از مظاهر اسماء حاكم بر دنياست و با مغلوب شدن آنها، مظاهر آنها نيز مغلوب واقع ميشوند و بنابراين، ظهور و حشر نخواهند داشت و دليلي بر اينكه اين قوا از مظاهر اسماء حاكم بر دنيا باشند وجود ندارد؛ از اينرو ميتوان گفت نظريه سيد با ديدگاه افلوطين تفاوت دارد.
حتّي اگر گفته شود اين قوا از مظاهر اسماء حاكم بر دنياست، ولي با مغلوب شدن قوا و تحوّل آنها به مرتبة ديگر، مظاهر اسماء بكلّي از بين نميرود، بلكه مظهري ديگر براي اسماء پديد ميآيد. (از بين رفتن مصداق، از بين رفتن كلّي نيست).
- << قبلی
- بعدی