امام جواد (علیه السلام)؛ پاداش كمال شيعيان

راجع به امام جواد عليهالصلاتوالسلام چند نكته را ميتوانم خدمتتان عرض كنم.
يك نكته همان است كه دربارهي امام رضا عليهالصلاتوالسلام و عالم بودن آن حضرت گفته شد و تكرار نميكنم و بر اساس آن ـ چنانكه گفته شد ـ همهي خاندان پيامبر عليهمالصلاتوالسلام صاحب جود و کرم ذاتي و فعلي (جواد) هستند.
نكتهي دوم، با توجه به اينكه امامت در امام رضا عليهالصلاتوالسلام به تماميت رسيده، بهگونهاي كه تمام كساني كه امام رضا عليهالصلاتوالسلام را به امامت شناختند و بدو ايمان آوردند، به مرتبهاي از بلوغ، تعقل و كمال دست پيدا كردهاند كه گويي ميتوانند حقيقت امامت را دريابند، هر چند مصداق آن غير متعارف باشد. در اين صورت، شيعيان امام رضا عليهالصلاتوالسلام كمّل شيعيان هستند، يعني به اوج تعالي شيعه رسيدند.
ویژه شهادت امام باقر (علیه السلام)

همچنان که مکرر گفته شد، هر یک از خاندان پیامبر علیهم الصلات و السلام با توجه به اوضاع عصر و زمانه و مردم و مخاطبان و مانند آن به یکی از صفاتشان شناخته شدند، بهخاطر اینکه یکی از صفاتشان برای دیگران اظهر از سایر صفاتشان بود.
درباره اینکه حضرت امام محمد باقر علیه الصلات و السلام به عنوان باقر العلوم بعد از پیامبران شناخته شده، قدری توضیح میدهم که اولاً اگر امام باقر علیه الصلات و السلام در عصر خود حضور نداشت ـ به نحو شرطیه امتناعیه ـ هرگز امام رضا صلوات الله علیهم اجمعین عالم آل محمد نبود. به این خاطر که اگر پیشتر، امام باقر صلوات الله و سلامه علیه نبودند، اکثریت قریب به اتفاق انسانها در حوزه معارف الهی جاهل حقیقی و جاهل مرکب بودند. در نتیجه در حضور امام رضا صلوات الله و سلامه علیه که میآمدند، برتری امام رضا بر دیگران، برتری عالم بر جهالی بود که هیچی نمیدانستند.
ولی کار امام باقر صلوات الله و سلامه علیه که علم را شکافت نهتنها برای شیعیان، شیعیان خالص و نه اهل سنت، [بلکه] برای تمام انسانهایی که با واسطه یا بیواسطه به آن حضرت دسترسی داشتند، سبب شد که از دریای بیکرانه علم نبوی و ولوی حداکثر استفاده را ببرند و به درجاتی از علم رسیدند که وقتی امام رضا علیه الصلات و السلام در عصر خود در میان انسانهایی قرار گرفت که از امام باقر علیه الصلات و السلام با واسطه و بیواسطه استفاده کرده بودند، در واقع در میان علما ظهور کرد.
به همین سبب چنان شکوک، تردیدها و مانند آن در زمان امام رضا صلوات الله و سلامه علیه برطرف شد که گویی کسی در حقانیت اهل بیت علیهم الصلات و السلام و حقانیت روایاتی که از پیامبر و امیرالمؤمنین علیهما السلام تا امام دوازدهم آمده است، دیگر کسی شک و تردید نکرد.
اینها از برکات امام باقر علیه الصلات و السلام است که در حوزه علمی و درسی که داشت همگان استفاده میکردند، چه آن کسانی که بی واسطه استفاده میکردند و چه کسانی که با واسطه. یعنی بعد از ظهور برخی از انبیا که به توسعه و گسترش علمی چنان اقدام کردند که بی سابقه بوده، حضرت امام باقر علیه الصلات و السلام در کشف دقایق و لطایف معارف الهی که عامه مردم بفهمند و به درجاتی از علم و اجتهاد برسند، چنان موفق بود که در هیچ یک از انبیا و و اولیا چنین زمینه عصری و نسبی و مخاطب را نداریم که به این درجه از موفقیت رسیده باشند.
انسانها با مشاهده انبیا علوم لدنی و غیبی، علومی که از کتاب و دفتر و مدرسه و مانند اینها نمیتوان دریافت را در انبیا مشاهده کردند، از جمله از پیامبر اسلام. بعد از پیامبران زمانی فراهم نشد تا امام معصومی بر منبر بنشیند و حقایق و لطایف علوم و معارف الهی که پیامبران بیان میکردند، بیان کرده باشد. بهترین زمان، زمان امام محمد باقر علیه الصلات و السلام است و تثبیت زمان امام باقر مربوط به زمان امام صادق است صلوات الله و سلامه علیهما که در جای دیگری عرض میکنم.

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ لِي أَبِي يَا جَعْفَرُ: أَوْقِفْ لِي مِنْ مَالِي كَذَا وَ كَذَا لِنَوَادِبَ تَنْدُبُنِي عَشْرَ سِنِينَ بِمِنًى أَيَّامَ مِنًى
حضرت صادق (علیه السلام) فرمود پدرم به من سفارش کرد که از مالم فلان مبلغ را وقف کن تا نوحه سرايان به مدت ده سال در ايام حج در مني برايم نوحهسرایي کنند. (بحار الأنوار، ج46، ص220)
با توجه به اینکه زمان امام باقر و امام صادق صلوات الله و سلامه علیهما، اواخر زمان بنی امیه و اوایل زمان بنی عباس است، البته از جهتی درست است که زمینه برای انتقال و نشر معارف الهی فراهم شده ولی بسیاری گمانشان بر این بود که این دو امام بزرگوار به مرگ طبیعی از دنیا رفتند. به مرگ طبیعی از دنیا رفتن نقص نیست ولی اگر لازمهاش این باشد که حکام و سلاطین و امرای وقت با امام باقر و امام صادق صلوات الله و سلامه علیهما درگیر نبودند و اختلاف و تعارض نداشتند و در نتیجه آنها تبرئه بشوند، این باید دخل مقدر بشود. به همین خاطر است که حضرت حسب نقل با این وصیتی که فرمودند یعنی من هم کشته شدم و در مصیبت من هم اشک بریزید. یعنی خیال نکنید چون بنی امیه نفرات آخرشان هستند، مانند گذشتگان خود نیستند و آن ظلم و جور معاویه و یزید را ندارند یا بنی عباس که اولین نفراتشان هستند، هنوز مثلاً مانند هارون نیستند. اینگونه نیست.