المقالة الثالثة فی کیفیة فعل نورالأنوار
المقالة الثالثة
فی کیفیة فعل نورالأنوار و الأنوار القاهرة و تتمیم القول فی الحرکات العلویة
و فیه فصول
مقاله سوم: چگونگی کارکرد انوار و دنباله بحث حرکات علوی و فلکی
ازلیت فعل انوار و قدم عالم
پیش از طرح مدعای اصلی، نخست به نکاتی که در بیان موضوع دخالت دارد، میپردازیم:
عالم چیست؟
مقصود از عالم، ماسوی الله است. بنابراین فرض پذیرفته شده فلسفی که موجودات بر دو قسم هستند، برخی از آنها واجب الوجود و برخی دیگر ممکنالوجودند، مجموعه موجودات ممکنالوجود، عالم نام دارد. آنچه که حقیقتاً غیر از واجب الوجود است، فعل اوست (خواه بیواسطه و خواه باواسطه) و عالم نام دارد.
مراتب عالم
ماسوی الله یا عالم از دیدگاه فلسفی مراتب و اقسامی دارد که عبارتند از: أـ عقول بـ افلاک جـ نفوس ناطق افلاک دـ اصول و کلیات عناصر هـ لوازم اولی اقسام یاد شده، مانند حرکت ذاتی آنها و زمان وـ غیر از آنچه گفته شد، یعنی اجزاء یا عناصر و اشکال جزئی عالم.
شکی نیست که اجزاء یا عناصر و اشکال جزیی عالم از موضوع بحث بیرون است، زیرا حدوث و پیدایش زمانی آنها و نیز ویرانی و نابودی آنها امری بدیهی یا شبیه بدیهی است. در اینکه درختی اینک یا در زمان خاصی پدید میآید، رشد میکند به باروری میرسد و آنگاه رو به فروپاشی میرود و بالاخره از میان میرود، شکی نیست، بنابراین، موضوع بحث فلسفی و تأملات عقلی قرار نمیگیرد. موضوع بحث این فصل اگرچه عالم است ولی مقصود از آن عقول، افلاک، نفوس ناطقه افلاک، اصول و کلیات عناصر و لوازم اولی آنهاست. اما اجزاء یا اشکال جزئی عالم بدینخاطر که زمانمندی آنها بدیهی و یا دستکم از قضایای واجبالقبول است، مورد بحث نیست.
تعلق حدوث یا قدم اشیاء به وجود
مقصود از حدوث یا قدم اشیاء یا عالم، حدوث و قدوم وجود آنهاست، نه ماهیت و نوعیت آن یا آنها، زیرا ماهیت لابشرط که همان کلی طبیعی است، ذاتاً در خارج وجود ندارد. در هر صورت موضوع حدوث و قدم، وجود عالم است، نه ماهیت آن.
حدوث بر اساس حرکت جوهری
علاوه بر آنچه در نکته دوم گفته شد، بنابر سیلان طبیعت و حرکت جوهری اجسام، طبیعت و اجزاء و انواع آن نیز از موضوع بحث بیرون است. زیرا بر این اساس، طبیعت، عین حرکت و حرکت عین تجدد و لحظهای قرار ندارد تا درباره پیشینه یا پسینه آن بحث کرد. از این دیدگاه همه عالم، حادث بلکه زمانی است که مسبوق به عدم بلکه عدم زمانی است.
دیدگاه سهروردی درباره قدم عالم
با توجه به آنچه گفته شد، به نظر شیخ اشراق، عالم (پنج قسم یاد شده) قدیم است. آنچه که از این حکم استثناء میشود، همان قسم ششم است که بدان اشاره شد و حکیم اشراقی در فصل سوم از مقاله چهارم همین اثر بدان تصریح خواهد کرد. در جای خود خواهد گفت که موجودات بر دو قسمند: یکم، موجوداتی که وجود آنها تنها بر امکان ذاتی آنها توقف دارد و به تعبیر دیگر، امکان ذاتی آنها برای تعلق فیض و نور از نورالانوار و انوار قاهر به آنها بسنده است. دوم، موجوداتی که علاوه بر امکان ذاتی، برای وجود یافتن، باید استعداد و قابلیت وجود نیز داشته باشند. این قسم دوم بر حسب وجود استعداد و قابلیت، زمانمند است و مشمول قدم و ازلیت نمیباشد.
- قبلی
- بعدی >>