اربعین؛ زیارت در قرب أو ادنی


يادداشت شفاهي به مناسبت اربعين

به‌طور كلي در سلوك نفس به دلايل متعددي اربعين نقش ويژه‌اي دارد. اربعين، نه به معناي چهلم شهادت امام حسين عليه‌الصلات‌والسلام و ياران‌شان؛ عدد چهل، چهل روز، چهل هفته، چهل سال و ذكرهايي كه عدد چهل داشته باشد، اثر ويژه‌اي دارد. يا به اين دليل كه مراتب نفس انساني در تركيب‌هاي خاص به عدد چهل برمي‌گردد. يا به خاطر اين‌كه عوالم هستي سي و چهار است و به‌اضافه حد وسط آن يعني عالم انسان كبير و به‌علاوه‌ي پنج اسم يا ظهورات پنج اسم از اسماي الهي كه عدد چهل مي‌شود، يا به‌خاطر اين كه كمال و بلوغ نفس انسان در چهل سالگي هست، يا ممكن است جهت ديگري داشته باشد.

بنابراين عدد چهل عدد ويژه‌اي است كه آثار فراطبيعي و متافيزيكي فراواني بر نفس انسان دارد. حال اين عدد چهل اگر عددي باشد كه علاوه بر اين‌كه ذكر باشد، علاوه بر اين‌كه عبادت باشد، علاوه بر همه‌ي جهاتي كه هست، مستند به انسان كامل باشد، يعني چلّه‌ي محبت به انسان كامل؛ چله ابتلاء اولياء كامل؛ چله بلاي حسن؛ چله استقرار شفاعت عام؛ چله ظهور رضايت به قضاي الهي يا توسل چلّه به انسان كامل يا تعابير مشابه اين باشد، اثري كه بر نفس انسان دارد، اثر ويژه است.
بر اين اساس عزاداري كردن بين شهادت امام حسين عليه‌الصلات‌والسلام تا اربعين كه هم چلّه تمام مي‌شود و هم استناد به حضرت اباعبدالله عليه‌الصلات‌والسلام دارد و هم تماماً دوران سلوك نهايي حضرت زينب سلام‌الله‌عليها است كه استقرار در مقام او ادني در اين چله اتفاق افتاده است، از اهميت غيرقابل تصوري برخوردار است.
به تعبير ديگر، سلوك به دو دسته تقسيم مي‌شود، سلوك اهل بدايت و سلوك اهل نهايت. سلوك اهل بدايت مانند طي كردن مقام نفس، قلب و روح است كه اين نهايت آن است. اما انتهاي سلوك اهل بدايت، آغاز سلوك اهل نهايت است. اهل نهايت، يعني انبيا و اوليا و در يك كلمه يعني مخلَصين. سلوك حضرت زينب سلام‌الله‌عليها سلوك اهل نهايت است و نه‌تنها اهل بدايت بدان دست نمي‌يابند بلكه توان تصور آن را هم ندارند، سلوك آن حضرت يعني شدائد بسياري را كه حضرت براي استقرار تماميت دين و كمال نعمت و عموميت شفاعت و بسط رحمت خاص خداي متعال تحمل كردند، عمدتاً در همين دوران است، بين شهادت امام حسين عليه‌السلام و چهلم شهادت كه حضرت زينب سلام‌الله‌عليها دوباره به زيارت برادر نائل شدند و سير نزول و صعود هدايت تشريعي و تكويني را به غايت رساندند، بركاتي وجود دارد كه نه در وصف گنجد، نه در خيال و مشاهده. زيارت برادر در شكل ظاهر، زيارت كربلاست، ولي در واقع زيارت آن حضرت است در قرب أو ادني.
با توجه به اين جهات (خاصيت عدد چهل، استناد آن به امام حسين عليه‌الصلات‌والسلام، اوج سلوك نهايي حضرت زينب سلام‌الله‌عليها در اين مدت) اين ايام، ايام بسيار پر خير و بركتي است كه توسلات، تذكرات، مداحي‌ها و بالاخره عزاداري‌ها براي خاندان پيامبر (صلوات‌الله‌وسلامه‌عليهم‌اجمعين) ان‌شاء الله اثر و نتيجه‌اي فوق‌العاده دارد كه به هيچ زباني نه قابل بيان است، نه به هيچ وصفي مي‌توان آن را توصيف و تبيين كرد.
حضرت زينب سلام‌الله‌عليها جامع است، يعني يك اسم و دو اسم را نمي‌شود در مورد حضرت زينب سلام‌الله‌عليها بگوييم و بكار ببريم. در مورد امام حسين عليه‌الصلات‌والسلام هم همين‌طور است. البته در جايي عرض كردم كه همه‌ي خاندان پيامبر جامعند، لكن آن‌چه كه در هر عصر و زمان ظهور پيدا مي‌كند، به‌گونه‌اي كه مخاطب مي‌فهمد، ـ ممكن است ظهور پيدا كرده باشد، ملائك يا اخص خواص همه را مي‌فهمند ولي عامه نمي‌دانند ـ آنچه را عامه مي‌فهمند در هر كدام يكي از اسماء است. در حضرت زينب سلام‌الله‌عليها اگر بخواهيم اسمي بياوريم، مظهر اسم «صبار شكور» هستند كه در عين حال كه نهايت غم و مصيبت و بلا هست، ولي اصلاً شِكايتي ندارد، بلكه عين رضايت است و هر جايي هم كه اگر گاهي كسي مثلاً بگويد زبان حال يا چيزي را نقل كند كه نشان شِكايت داشته باشد، اين منتسب به حضرت زينب سلام‌الله‌عليها نيست؛ آن حضرت هم صبور و صبار بودند و هم شاكر و شكور بودند.