معنای حقی عید

معنای حقی عید
گفتارهایی درباره عید (4) ـ 6ـ11ـ1384 ـ 26 ذی الحجه 1426
اعیاد به همین صورت که پشت سر هم قرار گرفتند، اهمیت هم دارند
معنای چهارم عید:
معانی گفته شده، غالباً جنبه خلقی داشت؛ به تعبیر دیگر، انسان باید کاری انجام دهد تا به عید برسد
در مقابل عید خلق، عید حق قرار دارد؛ آثار و برکات عید غدیر و تمسک به ولایت امیر مؤمنان صلوات الله و سلامه علیه مربوط به این وجه است
اصل نزول و هبوط همراه با بُعد است؛ در معانی گذشته اگر خلق بهجای نزول، صعود و بهجای هبوط، عروج کنند، به این عید گفته میشود. در معنای اخیر گفته میشود وقتی خلق از خدا دور شدهاند، خدا هم از تجلیات خود که نازل شدهاند، فاصله گرفته است (البته نه به معنای فاصله خلق از حق) و در عین حال که با آنها معیت دارد، غیر از آنهاست. عید عبارت است از برداشتن این فاصله بین خدا و فعل و جلوه خدا
آیا میشود مرتبهای را تصور کرد که خدا بعد از تجلی و ظهور، عین مَظهر باشد، بهگونهای که غیریت از میان آنها برداشته شود؟ اگر چنین چیزی قابل تصور بود، به آن عید گفته میشود؛ عید خدا و عید حق
عید خلقی پیوسته با افزایش و نیز بهجت و سرور توأم است، آیا در مورد خدا هم چنین چیزی هست؟
اتحاد به معنای دو چیز بودن و با یک وجود ظاهر شدن و تحقق یافتن، محال و باطل است
معنای حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله: «من رأنی فقد رأی الحق»: 1ـ هر که در خواب آن حضرت را ببیند، قطعاً خود آن حضرت است. 2ـ هرکس مرا مشاهده کند، خدا را مشاهده کرده است
معنای دوم حدیث، مرتبط با معنای جدید از عید (بازگشت حق به خلق یا ظهور حق در خلق) است
مروری بر حدیث امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه: ما رأیت شیئاً الا و قد رأیت الله قبله و بعده و معه و فیه
اگر حق چنان تجلی کند و آشکار شود که تنها حق باشد و چیزی برای خلق باقی نمانده باشد، این معاد حقیقی است
بر این اساس معنای چهارم عید عبارت است از: بازگشت خدای متعال به خلق بهگونهای که خلق را از مقام خلقیت تهی کرده باشد و چیزی به عنوان خلق باقی نمانده باشد
هیچ علمی به پایان خود نرسیده و هیچگاه هم نخواهد رسید
اشاره: ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم
ما هیچگاه مالک چیزی نمیشویم، چون خود مملوکیم
در آخرالزمان سرعت و دقت علم بیشتر میشود
تعابیر مانند اینکه صدقه را خدا میگیرد، از باب تشریف و تکریم نیست، بلکه از نوع حضور، ظهور و تجلی حق در تامترین صورت است بهگونهای که خلقی نباشد
در عوالم بعدی و سیر صعود نیز پس از آنکه انسانها سیر خود را ادامه دادند و به درجاتی که میتوانند برسند، رسیدند، جایی است که حق ظهور پیدا میکند بهگونهای که در آن ظهور هیچ تعین و نشانی از خلقیت باقی نمیماند ولی در عین حال که خلق باقی نمیماند، کثرت باقی میماند؛ این از عجایب است
گذری بر سرگذشت قارون؛ قارون از اول آدم بدی نبود و از یاران حضرت موسی علیه السلام بود
فضیلت قوم بنی اسرائیل
تفکر قارونی
تفاوت دو عید فطر و قربان با عید غدیر؛ آن دو عید مشروطند، بر خلاف عید غدیر که مشروط نیست
یک ذره آلودگی سبب میشود که یک وجود پاک را آلوده کند مگر اینکه این وجود پاک به مرتبه کر بودن برسد
اشاره: حب علی حسنة لایضرها سیئة
اگر کسی حب امیر المؤمنین را در دل داشته باشد، به حسن، کمال، بهاء، عظمت و تمامیتی رسیده است که هیچ ضعف، نقصان و زشتی و سیئهای به آن ضرر نمیرساند؛ یعنی هیچ بدی در این وجود نمیماند
حب امیر المؤمنین سپر بلاست؛ امکان ندارد کسی حب امیرالمؤمنین را داشته باشد و سیئه به معنای واقعی داشته باشد
هرگاه سخن ولی خدا را شنیدیم و بدون فکر کردن گفتیم «چشم»، این اولین قدم رسیدن به عید غدیر است