تناکح اسماء

عبارت است از اجتماع اسماي الهي به واسطه توجه ذاتي به ابراز و اظهار عالم كه بر چهار قسم است و منظور از چهار قسم بودن آن، اقسام كلي آن است، زيرا نكاح جزيي، ‌نامتناهي است.
نكاح كه نتيجه‌اش تولد يا تكون يا ظهور است، از سه چيز پديد مي‌آيد. مثلاً در نكاح حسي، حاصل نكاح كه عبارت است از زن و مرد و اجتماع به شرط مخصوص، فرزند خواهد بود و نيز بارش آسمان و پذيرش زمين به وجه مخصوص، ‌سبب پيدايش گياه مي‌شود.
در نكاح معنوي نيز تركيب اصغر و اكبر به وساطت اوسط، سبب پيدايش فرزند (نتيجه) مي‌شود. همين‌گونه است در عوالم هستي كه تولدي، تكّوني يا ظهوري حاصل مي‌شود، ‌حصول آن‌ها متوقف بر اجتماع دو كس يا دو چيز يا دو اسم به نحو مخصوص است.

ادامه مطلب...

بخش دوم: عرفان عملی

عرفان نظري بينش است و عرفان عملي كنش بر اساس آن بينش؛ عرفان نظري نگاه به هستي است و عرفان عملي حركت بر اساس آن نگاه. سالك پس از فهم كردن هستي خويش، آن‌گاه مراتب هستي به‌طور مطلق و در پايان فهم كردن حقيقت هستي در حد توان، خود را در سير و سلوكي اضطراري مي‌بيند؛ زيرا مي‌يابد كه در آغاز قوس صعود قرار گرفته است و بسا بي‌اختيار به‌سوي پايان قوس حركت مي‌كند و بخواهد يا نخواهد مسير بازگشت را طي مي‌كند و اگر به درون بيني بپردازد، دست‌كم طبع و نفس خويش را بلكه روح و قلب و سِرّ وجودي خويش را مي‌يابد كه مترنّم به «يا ايها الانسان انك كادح الي ربك كدحاً فملاقيه»(انشقاق/6)  است.

ادامه مطلب...