درس پنجم
نصیحت شیطان
در درس قبل گفته شد که شیطان به آدم گفت که من از تو بهترم و دلیل دارم. دلیل من این است که در جهان طبیعت بودم، شهوت، غضب و شیطنت داشتم، در حلال و حرام و وسوسه ها بودم و از همه اینها خودم را نجات دادم و از طبیعت بیرون آمدم، از ملکوت و جبروت عبور کردم و معلم ملائک شدم. من امتحان دادم، قبول شدم و به نتیجه رسیده ام. تو هم اگر می خواهی مسجود ملائک و فرشتگان باشی، باید در این رقابت شرکت کنی و در زمین با همه وسوسه ها و تمایلات گوناگون مبارزه کنی و اگر پیروز شدی، هنوز مثل من شده ای و اکنون زمان مبارزه جدی ماست. در این زمان خداوند فرمود که او عدو مبین است و بعد شیطان گفت که «انی لکما لمن الناصحین» (من برای شما دلسوزی می کنم) بنابراین از این درخت بخور.
در درس قبل گفته شد که شیطان به آدم گفت که من از تو بهترم و دلیل دارم. دلیل من این است که در جهان طبیعت بودم، شهوت، غضب و شیطنت داشتم، در حلال و حرام و وسوسه ها بودم و از همه اینها خودم را نجات دادم و از طبیعت بیرون آمدم، از ملکوت و جبروت عبور کردم و معلم ملائک شدم. من امتحان دادم، قبول شدم و به نتیجه رسیده ام. تو هم اگر می خواهی مسجود ملائک و فرشتگان باشی، باید در این رقابت شرکت کنی و در زمین با همه وسوسه ها و تمایلات گوناگون مبارزه کنی و اگر پیروز شدی، هنوز مثل من شده ای و اکنون زمان مبارزه جدی ماست. در این زمان خداوند فرمود که او عدو مبین است و بعد شیطان گفت که «انی لکما لمن الناصحین» (من برای شما دلسوزی می کنم) بنابراین از این درخت بخور.
درس ششم
انسان موجودی، بی مثل ومانند
به راستی می توان گفت که انسان مثل و مانند ندارد، به همین دلیل، همه عالم هستی برای انسان، به واسطه انسان و مجرای او آفریده شد، بلکه همه در بقا و دوام شان به وجود انسان نیازمند هستند و سر بقا و دوام آنها نیز خدمت کردن به انسان بوده، هست و خواهد بود. ولی اکنون ما با آن انتخاب بزرگ و اساسی روبرو هستیم . انتخابی که برخی گمان برده اند ریشه در خودخواهی انسان و به نظر درست تر، ریشه در طلب، محبت و عشق انسان به خدا و رب خویش دارد. انتخاب فرود آمدن در جهان طبیعت و در زندان گرفتار شدن، انتخاب بزرگی بود که با صفاتی مانند جهول بودن و ظلوم همراه است و اینکه، به خویش ستم می کند ولی این ستم کردن به خویش، از کمالات انسان به حساب می آید و از نقائص و ضعف های او نیست. اگر چه این انتخاب نشان دهنده جهل بلکه جهول بودن انسان است ولی مقصود از این جهل، جهل به خود، به اعمال خود و یا جهل به کمالات و سعادت خود نیست. باید معنای دیگری داشته باشد که آن نیز کمالی از کمالات انسان باشد، در غیر اینصورت، واگذار کردن امانت الهی که ملائک تاب تحمل آن را نداشتند، به انسان جهول (یعنی بسیار نادان) کار حکیمانه ای نبود. در حال حاضر با گذشته ای که داشتیم و شرایط فعلی که استعدادها و استحقاق های بسیاری داریم که اگر به فعلیت برسند به جایگاه نخستین خود که افضل از همه ملائک و موجودات بوده است، می رسیم بلکه به مقامی فراتر از آن – که مثل و مانند ندارد بلکه قابل تصور نیست- خواهیم رسید.
به راستی می توان گفت که انسان مثل و مانند ندارد، به همین دلیل، همه عالم هستی برای انسان، به واسطه انسان و مجرای او آفریده شد، بلکه همه در بقا و دوام شان به وجود انسان نیازمند هستند و سر بقا و دوام آنها نیز خدمت کردن به انسان بوده، هست و خواهد بود. ولی اکنون ما با آن انتخاب بزرگ و اساسی روبرو هستیم . انتخابی که برخی گمان برده اند ریشه در خودخواهی انسان و به نظر درست تر، ریشه در طلب، محبت و عشق انسان به خدا و رب خویش دارد. انتخاب فرود آمدن در جهان طبیعت و در زندان گرفتار شدن، انتخاب بزرگی بود که با صفاتی مانند جهول بودن و ظلوم همراه است و اینکه، به خویش ستم می کند ولی این ستم کردن به خویش، از کمالات انسان به حساب می آید و از نقائص و ضعف های او نیست. اگر چه این انتخاب نشان دهنده جهل بلکه جهول بودن انسان است ولی مقصود از این جهل، جهل به خود، به اعمال خود و یا جهل به کمالات و سعادت خود نیست. باید معنای دیگری داشته باشد که آن نیز کمالی از کمالات انسان باشد، در غیر اینصورت، واگذار کردن امانت الهی که ملائک تاب تحمل آن را نداشتند، به انسان جهول (یعنی بسیار نادان) کار حکیمانه ای نبود. در حال حاضر با گذشته ای که داشتیم و شرایط فعلی که استعدادها و استحقاق های بسیاری داریم که اگر به فعلیت برسند به جایگاه نخستین خود که افضل از همه ملائک و موجودات بوده است، می رسیم بلکه به مقامی فراتر از آن – که مثل و مانند ندارد بلکه قابل تصور نیست- خواهیم رسید.